از کودکی مجسمه های کوچک و بزرگ خانه برایم جالب بود. به خصوص آنهایی که یادگار سفرهای دور و نزدیک بودند و حس و بوی فضاها و فرهنگهای ناشناخته را با خود داشتند….در بازیهای کودکی با گذاشتن دست بر چشم و دهان و گوش، بدون آگاهی از مفهوم این حرکات، به تقلید از سه میمون میپرداختیم و حسی مرموز که در پس آن بود را تجربه میکردیم.سالها گذشت تا درک کنیم به راستی آن میمون های سمبولیک چه میگویند و حتی شاید بارها این تجربه را داشته ایم بی آنکه بدانیم، تجربه ای که می تواند گویای حال انسان سرگشته امروزی باشد.سرگشتگی، عاری از زمان، مکان و جنسیت است که هر انسانی را دچار خواهد ساخت و شاید انسان امروزی را بیشتر از هر دوران.عمل کردن به گفتار سه میمون، که سمبل دوری از پلیدی و زشتی هستند, چه تأثیری بر سرگشتگی و از دست دادن هویت انسان امروز دارد؟